کاروان سیدالشهدا علیه السلام در راه کربلا
در سکـوت شکـستۀ صحرا کــاروانـی ز دور شـد پـیـدا کـاروان عــشــیــرۀ سـادات کــاروان قــبــیــلــۀ طــاهــا کـاروان سـلاله های رسـول کــاروان امـــام عـــاشــورا کاروان عزیزِ حضرت حق پـنجـمیـن آفـتـاب اهـل کـسا دشت در زیر پایشان لرزان دشت نه! بلکه هفت سقفِ سما همگی نـور چـشم پیـغـمـبـر همه مجنون صفت همه لیلا همه شان لاله روی، چون یوسف همگی مستجاب، چون عیسی یـاد تـیـغ و تـرنـج می افـتـد هر که بیـنـد جـمال آن ها را یکـطرف روح آیـۀ تطهـیـر یکطرف معنی "ذوی القربی" پور زهـرا و ساقـی و اکـبر در مثل، کعبه و صفا و منـا این طرف یادگارهای حسن بـه نـهـایـت مـؤدّب و شـیـدا عَــلَـم کــاروان بـه هــمـراهِ مشک، بر دوش حضرت سقا خیل ناموس حضرت حیدر همه در پرده های حُجب و حیا پــرده دار مـخــدّرات حـرم شـیــر غــرّانِ بـیـشـۀ لـیـلا باد، اینجا اجـازه مـیگـیـرد پرده را جا به جـا کند حتی چشم دشمن هزار فرسخ دور نه ز صورت، که قامت آنها محـمـلی بـی رکـاب مـیآیـد محملی محترم چو عرشِ خدا دور تا دور آن بـنـی هـاشـم پیش رو، پور حضرت زهرا عِزّ و جاه و شکوه میبـیـند هرکه از راه میرسد ایـنجا تـا کـه گــاهِ نــزول مـیآیــد ناگهان دشت میشود غوغا دیده ها سوی خاک میافـتـد تا که زینب زمین گـذارد پا ثـانیِ حـیـدر است میگـیرد زیـر بـازوی زینـب کـبـری زانــوانـی غــیــور مـیآیــد که شـکـوه حـرم کـند معـنـا چشم بد دور، ناید آن روزی کـاروان را نظر زنند اعـدا ناید آن روز که عزیز بتول در بیـابـان شود تک و تنها |